تئوری موسیقی و اصالت آن

تئوری موسیقی و اصالت تئوری موسیقی جهان

بررسی تئوری موسیقی و تاریخی برهان یک علم کار قابل توجه ای هست که ممکن است دست یابی به ریشه ی آن بلند اندیشان را به تکاپوی دانستن بیندازد.

درست است که پشتکار در جهان اندیشه و عمل، حرف اول را میزند و گاهی پشتکار عملی کردن یک چیز، مردمانی را از اصالت ان موضوع رها میکند. اما گاهی کم رنگ شدن یک اصالت فکری، ممکن است در گذشت زمان، ما را از سرچشمه ی تفکر دور کند و در تنگای حل برهان یک علم دیگر نتوان
به راهکار رسید.

آنجا که علم نیاز به بزرگراه اندیشیدن پیدا کند.

در این مقاله مقصد ما بررسی دانش قرن هایی است که بزرگ اندیشان تاریخ به ظهور رسیدند.

قرن هایی که امثال فردوسی، شمس، مولانا، ابن سینا، فارابی، حافظ، سعدی و دیگر بزرگانی که شاید در برگ تاریخ گمنام ماندند.
کسانی که در نفس پاک وجود، ریشه ای مستحکم کردند که سرمایه ی غربی ها شده و ما در خاک خویش شاید انقدر که دم از علم غربی ها میزنیم حتی الفبای نام این بزرگان را ندانیم.

حکایت ما در ریشه ی یک درخت پر میوه جامانده است. ما میوه ی ریشه ی خود را بی انکه بدانیم چیست تقدیم کسانی کردیم که حتی از میوه ی دور افتاده ی ان نیز نگذشتند.
ما هویت دانش خویش را به مصرف گرایی فروختیم و اکنون باید برای شناخت علم ریشه مان از واژه ای به نام غرب استفاده کنیم.
در بیان این بخش میخواهیم به سراغ یکی از مبناهای دانش برویم بنام تئوری موسیقی.

چیزی که اکنون سرفصل دانشش در کشوری چون اتریش به حد شهرت جهانی رسیده است.
کشوری که طبق بررسی های انجام شده، تئوری موسیقی ابن سینا را آموزش می دهند اما افتخار جهانی خویش را بر مبنای اشخاصی چون بتهوون قرار میدهند. اینجا بحث از کوچک یا بزرگتر بودن یک شخصیت نیست، بحث بر سر هویت یک تفکر است.

به راستی تفکر قرون وسطای غربیان چگونه به رنسانس رسید!؟

آیا تاریخ دان ها نمی دانند کتاب های هویت دانشمان به یغمای غربیان رفت و ما هنوز با صراحت از سرنام دانش خویش دفاع نمیکنیم.
هر جا نام هویت علم میشود ابتدا باید ساعتها، غبار نام غرب را پاکسازی کنیم تا شاید فرصت رسیدن به دفاع از تمدن دانش خویش پیدا کنیم، شاید.

ابن سینا یکی از شخصیت های مشهور تئوری موسیقی است که بخش اثار موسیقی وی پیرو راه فارابی است. از جمله کتابهای مربوط به موسیقی وی که شهرت بسیار دارد کتاب شفاست.

نویسنده: سرکار خانم سمیرا اسماعیلی فر